فائزه هاشمی: هم‌بندی‌هایم می‌خواهند مرا بکشند | این یکی از سخت‌ترین تصمیمات زندگی ۶۰ ساله‌ام است-راهبرد معاصر
تصویب ۵ پیشنهاد برای اصلاح مصوبه تأثیر قطعی معدل در کنکور دیدار سفیر جانباز ایران در لبنان با رهبر انقلاب + عکس پزشکیان در جلسه هیئت دولت: اجازه نمی‌دهیم در حریم جنگل‌ها کارخانه‌سازی شود سازوکار کمیسیون تلفیق برای تادیه بدهی دولت به صندوق‌های بازنشستگی مشاور سیاسی رئیس‌جمهور منصوب شد + جزئیات وزیر دفاع بر استمرار پشتیبانی ایران از محور مقاومت تاکید کرد استاندار گلستان انتخاب شد مسعود امامی یگانه استاندار اردبیل شد پزشکیان: من در خانه لباس گرم می‌پوشم؛ مردم هم همین کار را کنند امیر نصیرزاده: از هر لحاظ آماده پشتیبانی از سوریه هستیم معاون رئیس‌جمهور: نمی‌توانیم در تهران بنشینیم و برای تمام پهنه سرزمینی ایران نسخه واحد تجویز کنیم دستور رئیس جمهور درباره تسریع در ساخت کریدور ریلی رشت- آستارا وزیر دفاع وارد سوریه شد انتصاب محمود امانی طهرانی به سمت دبیرکل شورای‌عالی آموزش و پرورش ابوذر کوثری مدیرکل سیاسی وزارت کشور شد

فائزه هاشمی: هم‌بندی‌هایم می‌خواهند مرا بکشند | این یکی از سخت‌ترین تصمیمات زندگی ۶۰ ساله‌ام است

فائزه هاشمی عضو مرکزیت حزب کارگزاران در نامه‌ای از زندان می‌گوید مشاهداتش در میان زندانیان سیاسی، حالش را از هر مبارزه‌ای به هم می‌زند، زندانیان سیاسی در کلام عالی و در عمل خالی، نظریه‌پردازانی از درون تهی هستند. او همچنین ادعا کرده که هم‌بندی‌های سیاسی‌اش می‌خواهند او را بکشند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۱ - ۲۴ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 14
کد خبر: ۲۵۷۲۲۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ در بخش‌هایی از نامه فائزه هاشمی که با شوک در میان مدعیان اصلاح‌طلبی و عناصر معارضه‌جو مواجه شده، آمده است:

- مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزه‌ای به هم می‌زند، مانده‌ام بر سر دوراهی، و، اما چرا؟ این سطور را با اشک و آه می‌نویسم و یکی از سخت‌ترین تصمیمات در طول زندگی ۶۰ ساله‌ام می‌باشد، بعد از ۲۲ ماه همراهی و گوشزد و گفتن و هشدار و ندیدن نتیجه، برای بیان حقیقت و آگاهی عمومی که از ویژگی‌های شاید خوب و شاید بدم باشد راهی جز نوشتن و انتشار برایم نمانده. حق مردم است که واقعیت را بدانند.

تحلیلی متفاوت بر نامه فائزه هاشمی از زندان؛ درخواست از پزشکیان و چانی زنی برای آزادی؟ | واکنش جالب عباس عبدی | دیکتاتور‌های حقیر خبرجعلی‌ساز!

- زندان اوین، بند زنان سیاسی، همجواری با مبارزین نام‌آشنا، خاطرات خوب و بد، تلخ و شیرین، باور‌های مشترک و گاهاً در عمل متفاوت. در کلام عالی و در عمل خالی، نظریه‌پردازانی از درون تهی. دیکتاتور‌های کوچکی که آنچه را که سال‌ها با آن مبارزه کرده‌اند بر سر هم‌بندی‌های خود می‌آورند. هم‌بندیانی که کمتر یارای نقد کردن و یا ایستادن در مقابل آنها را دارند که در این صورت تنگ‌نظری‌ها، تهمت‌ها، پرونده‌سازی‌ها، هتاکی‌ها، حذف و طردها، تخریب شخصیت‌ها و گاهاً ضرباتی را نوش جان می‌کنند. به عبارت دیگر هم‌بندی (بخوانید گروه فشار داخل بند) هم‌بندی را می‌پاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص می‌کند، آزادی او را سلب می‌کند، به او انگ و تهمت می‌زند، او را تهدید می‌کند، آرای او را دور می‌ریزد، ضرب و شتم نثارش می‌کند، فضای وحشت و خفقان می‌آفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده؛ و عجیب‌تر سکوت یا همراهی و ادامه دوستی برخی دیگر از مشاهیر در بند با این اندک سلطه‌گران است.

- چرا کور و کر شدیم؟ وضعیت به گونه‌ای است که جز زندانیان ریشه‌دار و یا قدیمی، جدیدالورود‌ها (بالای۹۰%) در کمتر از حداکثر یک هفته، البته اگر ماندگار شوند، شوکه و مبهوت و پشیمان که اینها بودند چهره‌هایی که آرزوی دیدارشان را داشتیم؟ چه فکر می‌کردیم و چه دیدیم؟ چگونه از چاله به چاه افتادیم؟ و در آرزوی خلاصی و پی گرفتن زندگی و پشت سر را نگاه نکردن. می‌گویند در زندان که قدرتی ندارند این‌گونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند. متأسفانه و شوربختانه راضی می‌شوند به شرایط موجود و در انتظار و در تلاش برای آزادی، با وثیقه و یا بی‌وثیقه آزاد می‌شوند و غیر از مواردی انگشت‌شمار دیگر خبری در صحنه مبارزات از آنها نمی‌شنویم.

- برای من که در سال ۱۳۹۱ نیز در زندان بودم، در مقایسه با این دوره چنین شرایطی به ابتذال کشیدن مبارزه است. در آن سال چپ‌ها و پادشاهی‌خواهان را نداشتیم. می‌گویند برخی از چپ‌ها هرجا و هر زمان که تعدادشان زیاد می‌شود، باند تشکیل می‌دهند، دسته‌جمعی به دیگران تهاجم می‌کنند، از خطا‌های هم حمایت می‌کنند و دیگران را به خاک سیاه می‌نشانند. مردان زندانی نیز تجربه‌های مشابهی دارند. متأسفانه برخی مدافعین حقوق بشر زندانی نیز به اینها پیوسته‌اند. انگاری تقسیم کار کرده‌اند در سلطه بر دیگران ولی با نقش‌های متفاوت. وضعیتی که در اپوزیسیون در داخل و خارج کشور و در فضای مجازی نیز مشاهده می‌شود.

- برای برخی از این مبارزین زندان مکانی است که با آن شخصیت و اعتبار و شهرت کسب کرده و می‌کنند. فقط بودن در زندان برای‌شان ارزش است و عملا در تعارض با آرمان‌های سابق خود روزگار سپری می‌کنند.

- و، اما بعضی نمونه‌ها از این رفتار‌های فاشیستی که ذکر همه آن مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود: در جلسه عمومیِ بند موضوعی رأی می‌آورد برخلاف نظر این افراد که در اقلیت بوده‌اند. جلسه تمام نشده با داد و ایجاد فضای همراه با وحشت و ارعاب به این رأی‌گیری اعتراض و آن را باطل می‌کنند. می‌گویند، چون ما سال‌ها در زندان بوده و هزینه زیادی داده‌ایم، نمی‌شود افراد جدید تصمیمات قدیمی‌ها را کنار بگذارند، چنین حقی ندارند.

- نسبت به افراد غیر همراه با خود و یا منتقد خود با انگ‌های نادرستی، چون مزدور، دارای مأموریت، آدم‌فروش، جاسوس، حکومتی، کارمند دولت در این‌جا و... وارد شده و مشابه گروه‌های فشار با ایجاد فضای وحشت و خفقان سعی در ساکت کردن آنها کرده و بعضاً موفق هم می‌شوند.

- با ایجاد هیاهو و فحاشی و شعار مانع رأی دادن برخی از زندانیان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر شدند. از ۸ صبح تا ۱۲ شب روز جمعه در راهروی منتهی به درب خروجی بند نشستند، هم‌بندی‌هایشان را، چون مأموران امنیتی پاییدند و اجازه عبور ندادند.

- برخی از زندانیان به دلیل نگرانی از طرد و تنها و تهدید شدن در محیط بسته زندان و بدون تمایل قلبی با برنامه‌های اعتراضی زندانیان همراهی می‌کنند.

- خبرسازی از طریق انتشار اخبار مبالغه‌آمیز و نادرست درباره افراد و وقایع داخل زندان. در فرهنگ لغات آنها ممنوع‌الملاقاتی یعنی تبدیل یک جلسه ملاقات حضوری به ملاقات کابینی. عدم دسترسی به پزشک یعنی ویزیت شدن زندانی دو هفته یک‌بار توسط پزشک زنان، دو نوبت یا بیشتر سونوگرافی در دوران حاملگی، چک شدن فشار و قند و... چندبار در هفته و حضور پرستار در موارد ضروری. تغذیه نامناسب یعنی در اختیار داشتن مواد غذایی خام ماهانه از جمله لبنیات و حبوبات و برنج و... و دریافت ناهار و شام آماده به‌صورت روزانه با هزینه زندان و امکان خرید روزانه از فروشگاه کوچک زندان و خرید‌های هفتگی از بیرون با خرج از جیب خود. دفاع از خود یعنی حمله. بدنی کبود یعنی یک نقطه سرخ شده به اندازه حداکثر ۲ در ۲ سانتی متر.

- در صورت اعتراض به این نحوه نادرست خبررسانی، متهم می‌شوی به انجام مأموریت حکومتی برای عادی‌سازی ظلم و شرایط زندان و یا شنیدن این عبارات: آنچه ما می‌گوییم درست است و هر کسی غیر از این، این عبارات را معنا کند گُه خورده است و متعاقباً دریافت بارانی از حملات و تخریب‌ها و تهدیدها.

-در زندان آموختم که ما مبارزین طبلی توخالی و دیکتاتور‌های حقیری بیش نیستیم. سرود آزادی و عدالت می‌خوانیم و در چرخه زندگی، ستم را بازتولید می‌کنیم. از دموکراسی و فرهیختگی می‌گوییم ولی با زبانی سرکوبگر و طردکننده دیگری بازتولید سلطه و استبداد را رقم می‌زنیم.

- دختر عمویم که به تعبیر خواب‌هایش باور جدی دارد، چندی پیش در خواب دیده که در زندان توسط هم‌بندی‌ها کشته می‌شوم. از ما گفتن بود، خود دانید. / کیهان

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار